نویسنده: حسنی سجاد


 
 

 
اوستا، شاهنامه و به طور کلى تاریخ، حکایت از وضع دفاعى همیشگى ایران دارند. از آنجا که تاریخ ایران بر خط دفاعى جریان داشته، تمدن ایران، به خصوص در دوران بعد از اسلام، از واکنش شکل گرفته است؛ بنابراین نباید دو کلمه واکنش و دفاع را از یاد ببریم.(1) نگاهى به تاریخ ایران نشان مى دهد که موقعیت خاص جغرافیایى آن سبب شده تا قدرت هاى بزرگ مانند یونانى ها، رومى ها، ترک ها، عرب ها، پرتغالى ها، انگلیسى ها و روس ها آن را مورد حمله و تاخت و تاز قرار دهند. اگر در چارچوب نظریه هاى برى و بحرى موقعیت جغرافیایى ایران بررسى شود، مشاهده مى شود که ایران از آغاز تاریخ خود همواره در معرض تهدید، فشار و تجاوز قدرت هاى برى بوده است. حملات تاتارها، مغول ها، ازبک ها، ترکمن ها، ترک ها، عثمانى ها، روسیه تزارى و شوروى موید این نظر است. از آغاز قرن شانزدهم میلادى با حضور کشورهاى اروپایى مانند پرتغال، هلند، انگلستان و امریکا، در خلیج فارس، ایران در معرض تهدید، فشار و تجاوز قدرت هاى بحرى نیز قرار گرفته است. اشغال برخى از جزایر، بنادر و سرزمین هاى جنوبى ایران از سوى این کشورها بیانگر این مسئله است. (2)

موقعیت ژئو پولیتیک تنگه هرمز

تنگه هرمز باریکه دریایى خمیده شکلى است که در منتهى الیه شرقى خلیج فارس واقع شده است و فلات ایران را از شبه جزیره عربستان جدا مى کند و آب هاى خلیج فارس را به دریاى عمان و اقیانوس هند پیوند مى دهد. این تنگه یک فرورفتگى از دوره سوم زمین شناسى است که ادامه رشته کوه هاى جنوبى ایران به شبه جزیره مُسَنْدَم را قطع کند. از آنجا که هم کشورهاى توسعه یافته و هم کشورهاى در حال توسعه به صدور نفت از خلیج فارس وابسته اند و بیش از نیمى از نفت مورد نیاز جهان باید از تنگه هرمز بگذرد، امنیتِ تنگه هرمز اهمیت بین المللى دارد. پیش بینى مى شود که با افزایش ظرفیت گسترده صدور نفت و گاز از این تنگه، منطقه خلیج فارس همچنان بى رقیب بماند.(3)
خلیج فارس دریاى نیمه بسته اى است که بازوى اقیانوس هند به شمار مى رود و تنگه هرمز کلید آن محسوب مى شود. تنگه هرمز در نظریات ژئوپولیتیکى جایگاه ویژه اى دارد. بر اساس نظریه اسپایکمن، هرکس که ریملند (حاشیه زمین) را کنترل کند، دنیا را کنترل خواهد کرد. نظریه ریملند با تغییراتى در نظریه هارتلند (قلب زمین) مکیندر ارائه شده است. منظور از ریملند کشورهاى ساحلى شبه جزیره واقع در غرب و جنوب اروپا و جنوب آسیا است. بر اساس این نظریه تنگه هرمز مرکز ریملند است و بخش هاى شمالى، جنوبى، غربى و شرقى را به هم پیوند مى دهد. بنابراین طبق نظریه ریملند، کنترل تنگه هرمز به مفهوم کنترل چهار بخش یاد شده خواهد بود. آلبوکرک دریادار مهاجم پرتغالى به اقیانوس هند و خلیج فارس، معتقد بود که هر دولتى بر سه تنگه باب المندب، هرمز و مالاکا تسلط داشته باشد بر جهان مسلط خواهد بود. این نظریه تا امروز همچنان معتبر است. در میان سه تنگه مذکور، تنگه هرمز در مرکز قرار گرفته و تسلط بر این تنگه به مفهوم تسلط بر دو تنگه دیگر خواهد بود. به همین دلیل در گذشته کشورهایى که مى خواستند بر اقیانوس هند مسلط شوند سعى مى کردند قبل از هر اقدامى تنگه هرمز را در اختیار گیرند.
با کشف نفت در جنوب ایران در آغاز قرن بیستم، توجه دولت ایران معطوف به خلیج فارس شد. از این زمان به بعد منافع ملى ایران در خلیج فارس متمرکز گردید. با افزایش صادرات نفت سرمایه گذارى هاى زیادى در مناطق جنوبى کشور صورت گرفت. به موازات آن با افزایش درآمدهاى نفتى ایران بر حجم واردات کشور نیز که عمدتا از خلیج فارس صورت مى گرفت افزوده شد، به طورى که از آغاز دهه 1970خلیج فارس و تنگه هرمز شریان حیاتى کشور نام گرفت. ازدیدگاه ژئوپولیتیکى، به دلایل زیر، ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز از موقعیت حساسى برخوردار است:
1. از لحاظ نظامى و جمعیتى نسبت به دیگر کشورهاى منطقه بر سکوى بلندترى قرار دارد . ایران از لحاظ نظامى از تمام کشورهاى کناره خلیج فارس قوى تر است. نیروى نظامى ایران در طول هشت سال جنگ با عراق تجارب بسیارى آموخته اند. پس از پایان جنگ نیز ایران بازسازى نیروهاى نظامى خود را ادامه داده و با خرید و تولید تجهیزات نظامى بر توان رزمى خود افزوده است. از نظر جمعیت نیز ایران درصد قابل توجهى از جمعیت این منطقه را داراست.
2- همه کرانه هاى شمالى خلیج فارس، تنگه هرمز، دریاى مکران(عمان) و گوشه باخترى اقیانوس هند،جزء قلمرو ایران است. ایران در مقایسه با سایر کشورهاى کناره خلیج فارس، بیشترین طول ساحلى را دارد. ایران با داشتن 1375 کیلومتر خط ساحلى از بند عباس تا دهانه اروند، 5/56 درصد کل سواحل خلیج فارس را در اختیار دارد. حساس ترین جزایر استراتژیک تنگه هرمز به ایران تعلق دارد. تمام کشتى هایى که از تنگه هرمز عبور مى کنند از میان جزایر ایرانى تنب بزرگ، فارور، ابوموسى و سیرى عبور مى کنند.(4)

نفت و تنگه هرمز

امروزه عمده ترین دلیل اهمیت خلیج فارس براى کشورهاى غربى به وجود ذخایر عظیم گازى و نفتى در این منطقه باز مى گردد. خلیج فارس دارنده بیش از 60 درصد ذخایر اثبات شده نفت جهان است و 30 درصد تجارت جهانى نفت را در اختیار دارد. در سال 2006 کشورهاى خلیج فارس (بحرین، ایران، کویت، قطر، عربستان، امارات متحده عربى) در حدود 28 درصد نفت جهان را تولید کردند. این درحالى است که این کشورها 55 درصد (728 میلیارد بشکه) از ذخایر نفت خام جهان را در مالکیت خود دارند. کل صادرات کشورهاى حاشیه خلیج فارس در سال 2/18 2006 میلیون بشکه در روز بود که از این میزان 17 میلیون بشکه آن ازطریق تنگه هرمز (معادل یک پنجم تقاضاى جهانى) صادر شده و بقیه آن از طریق خطوط لوله نفتى ترکیه به مدیترانه و از عربستان به دریاى سرخ منتقل گردیده است. در طول سال 2006 عمده واردات نفت آمریکا از خلیج فارس 2/2 میلیون بشکه در روز، معادل 17 درصد کل واردات نفت آمریکا بود. 66 درصد این میزان واردات نفت از عربستان، 25 درصد از عراق، 8 درصد از کویت، و کمتر از یک درصد از قطر و امارات متحده عربى صورت گرفت. درکل کشورهاى حاشیه خلیج فارس حدود 18 درصد واردات نفت خالص (Net Oil Imports) و به طور تقریبى 11 درصد تقاضاى نفت آمریکا در سال 2006 را تامین کردند. اروپاى غربى(مشتمل بر کشورهاى عضو سازمان همکارى و توسعه اقتصادى OECD) به طور میانگین 8/2 میلیون بشکه در روز واردات نفتى از کشورهاى حاشیه خلیج فارس در سال 2006 داشتند که کاهشى کمتر از 1/0 میلیون بشکه در روز نسبت به سال 2005 را شاهد بود. بالاترین سهم صادرات نفت خلیج فارس به اروپاى غربى توسط عربستان (44 درصد) انجام شد. هم چنین مقدار قابل توجهى از نیاز اروپا توسط ایران (33 درصد)، عراق (13 درصد) و کویت (7 درصد) تامین گردید. در سال 2006 ژاپن نیز به طور میانگین 4/4 میلیون بشکه در روز واردات نفت از خلیج فارس داشت. تهیه نفت توسط این کشور از خلیج فارس از پایین ترین سطح در سال 1988 یعنى 57 درصد، به بالاى 83 درصد در سال 2006 رسید. در حدود 35 درصد واردات نفت این کشور از خلیج فارس در سال 2006 از عربستان سعودى، 29 درصد از امارات متحده عربى، 12 درصد از ایران، 12 درصد از قطر،10 درصد از کویت و بیش از یک درصد از بحرین و عراق بود. آمار و ارقام بازار جهانى نفت نشان مى دهند که على رغم پیشرفت هاى تکنولوژى، در بیست سال آینده تقاضاى ایالات متحده براى نفت به طور مداوم افزایش خواهد یافت. بر این اساس انتظار مى رود تقاضاى ایالات متحده براى نفت در فاصله سال هاى 2002 تا 2025 چهل درصد افزایش یابد. این افزایش تقاضا تنها مختص ایالات متحده نیست. بر طبق پیش بینى آژانس بین المللى انرژى در سال 2002 میزان تقاضاى جهانى براى نفت تا سال 2030 به مقدار دو سوم افزایش مى یابد و به 17 میلیون بشکه در روز یا سالانه 3/15 میلیارد تن مى رسد. همچنین جداى از نفت، منطقه خلیج فارس ذخایر عظیم گاز طبیعى (642/2 تریلیون فوت مکعب یعنى 45 درصد کل ذخایر کشف شده) جهان را دارد که سهم ایران از آن 3/15 درصد (8/970 تریلیون فوت مکعب) است. (5) خط ساحلى ایران در صدور این انرژى ها نقش حیاتى بازى مى کند؛ زیرا تانکرها ونفت کش ها از مسیرهایى عبور مى کند که بسیار نزدیک به خاک ایران، جزایر تحت کنترل و پایگاه هاى نیروى دریایى ایران در خلیج فارس است. این حساسیت بالا و تهدیدهاى ایران به انسداد تنگه هرمز در صورت هرگونه حمله نظامى علیه ایران، اکنون یکى از دغدغه هاى کشورهاى پیشرفته صنعتى براى تضمین امنیت صدور انرژى شده است. اگر چه در صورت بسته شدن تنگه هرمز استفاده از مسیرهاى جایگزین امکانپذیر است؛ اما این مسیرها طولانى تر و پرهزینه تر هستند. ایران بزرگترین و نیرومندترین کشور خلیج فارس است و بیشترین گستره جغرافیایى و مواضع حفاظتى را در این منطقه دارد، به همین دلیل تنگه هرمز از اهمیت بسیارى برخوردار است و در حقیقت دروازه ارتباطى ایران با جهان و منطقه شمرده مى شود.
بنابراین تنگه هرمز یکى از مهم ترین عوامل بازدارنده در تهاجم به مرزهایش محسوب مى شود. تنگه اى که صادرات 90 درصد نفت خلیج فارس (40 درصد تجارت نفتى دریایى جهان) و همچنین صادرات گاز طبیعى مایع این خلیج به آن بستگى دارد. تهدید به بستن این تنگه که گلوگاه کشتى هاى حامل نفت از خلیج فارس است مى تواند عامل بازدارنده اى در مقابل تهدید دیگر کشورها باشد. این اقدام با توجه به شرایط اقتصادى کنونى جهان که به تازگى در حال خروج از یک بحران بزرگ، پس از بحران بزرگ سال 1929 (Depression Great) است مى تواند تأثیر بسیارى بر روى قیمت نفت در سطح جهانى داشته باشد. اقتصاد جهان به مشقت در حال بیرون آمدن از بزرگ ترین بحران اقتصادى خود در واقع کشور ایران براى نابودى صادرات انرژى که از گذر این تنگه تحقق مى یابد گزینه هاى نظامى بسیارى دارد و این مسئله تازه اى نیست. تقریبا از روزهاى نخستین تشکیل جمهورى اسلامى این کشور از نیروهاى خود در خلیج فارس استفاده کرده است؛ براى مثال مى توان به حملات مکرر آنها به تانکرهاى عراقى (و تانکرهاى کویتى که نفت عراق را حمل مى کردند) در طول جنگ با عراق در دهه 1980 اشاره کرد. البته در تمام این مدت ایران هرگز از تمام قدرت خود براى بستن کامل تنگه هرمز به روى بازرگانى دریایى استفاده نکرده است، اگرچه توانایى آن را دارد.
با تأکید بر حفظ امنیت و ثبات نظام جهانى هر رویداد کم اهمیتى که در گوشه اى از جهان رخ بدهد، مى تواند بازتاب هاى گسترده اى از خود به جاى بگذارد. با عنایت به این مطلب و نقش برجسته ایران در تحولات اخیر منطقه و نظام بین الملل، تحولات مربوط به ایران، چه در سطح داخلى و چه بین المللى همواره از طرف قدرت هاى بزرگ و دولت هاى دیگر با حساسیت و دقت زیادى پیگیرى مى شود و نگرانى از احتمال وقوع هر بحرانى موجبات ناامنى در مسیرهاى بزرگ دریایى را فراهم مى سازد و خصوصاً ضرورت توجه به امنیت نقاط اساسى مثل تنگه هرمز آنان را براى درنگ به واکنش وامى دارد.این موضوع بیانگر این است که جهان همواره علاقه مند ثبات و امنیت ایران بوده و از هر کوششى که به این هدف دست یابد پشتیبانى مى کند.

پی نوشت ها :

1. محمد على اسلامى ندوشن، " دفاع و واکنش" روزنامه ایران
2. اصغر جعفرى ولدانى، روابط خارجى ایران بعد از انقلاب اسلامى (تهران: انتشارات آواى ن ور، 1382) صص 23 - 24
3. اسکندر منشى و پیروز مجتهدزاده، جغرافیاى سیاسى تنگه هرمز: توسعه تدریجى نقش ایران (دهه 1970 و 1980)، ترجمه محسن صغیرا، اصفهان 1371، صص 178-176.
,revolution iran Challenge and response in the middleeast ,ramazani ,Ruholla .4
.15 -PP.14 (1986 ,the johon Hopkins university press :Baltimore and London)
www.Khabaronline.ir .5

منبع ماهنامه پگاه حوزه شماره 316